کد مطلب:315441 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:206

آب نیاشامیدن اباذر از شدت علاقه به رسول اکرم
چنانچه در غزوه تبوك ابوذر رحمه الله نتوانست همراه پیغمبر صلی الله علیه و آله برود از كثرت قرض و اختلال احوال. آخر الامر شتر لاغری نسیه خرید، سوار شد و از عقب سپاه پیغمبر آمد. در راه شتر مُرد، جامه اش را بر دوش انداخت و پیاده روانه شد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: ابوذر است می آید. آبی به او برسانید كه تشنه لباسهایش از پشت سر بر زمین گذاشت، حضرت پرسید: تو آب داشتی و تشنه بودی؟ عرض كرد: بلی یا رسول الله، بابی انت و امی در بین راه به سنگی رسیدم كه آب باران در او جمع شده بود چشیدم بسیار شیرین و سرد بود، با خود گفتم نمی آشامم از این تا حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله از این آب نیاشامد.

«من آن نیم كه حلال از حرام نشناسم»

پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: خدا تو را رحمت كند، تنها زندگانی خواهی كرد و تنها خواهی مرد و تنها محشور خواهی شد و رستگار خواهند شد جمعی از اهل عراق كه به تغسیل و تكفین تو موفق خواهند شد [1] معیار و نشانه محبت همین است كه دوست چیز خوبی نمی خورد و نمی آشامد و بدون مصاحبت دوست به گلویش فرو نمی رود و در این موقع یاد از محبوبش می كند و او را فراموش نمی كند. حضرت زین العابدین علیه السلام قریب چهل سال بعد از واقعه ی كربلا وقت طعام و آب آشامیدن یاد از



[ صفحه 186]



گرسنگی و تشنگی پدر می كرد و گریه می كرد و می فرمود: قتل ابن رسول الله جوعانا قتل ابن رسول الله عطشانا [2] و منقول است عصر عاشورا وقتی كه برای اهل بیت علیهم السلام آب آوردند علیا جناب زینب علیهاالسلام اول ظرف آب به دست سكینه خاتون داد، قالت كیف اشرب و قد قتل ابی عطشانا [3] چگونه آب بیاشامم و حال آنكه پدرم تشنه كشته شد. این است كه فرمودند وظیفه مؤمن و شیعه و دوست آل محمد صلی الله علیه و آله آن است كه چون آب سرد بیاشامد یادی از عطش آن مظلوم كند، با آن ثواب جزیل كه برای تذكر عطش آن حضرت هست در روایت داود رقی است كه گفت: خدمت ابی عبدالله امام صادق علیه السلام بودم، آب آشامید، چشمهای مباركش غرق اشك شد و فرمود: نیست هیچ بنده كه آب آشامد و یاد كند از عطش حسین مگر آنكه خداوند صد هزار حسنه برای او بنویسد و صد هزار گناه از او محو فرماید و صد هزار درجه در بهشت برای او بلند شود و یحی یوم القیامة ثلج الفؤاد و فردای قیامت كه روز عطش اكبر است و زبانها از شدت عطش از دهنها آویخته شده، بیاید در حالتی كه سیراب آب باشد [4] و نقل نموده اند كه: مرحوم مقدس اردبیلی (ره) چندین سال نجف بود و از آب فرات نخورد و قناعت نمود باكل الجریش و ماء البیر و زیارة الامیر یعنی نان جوین و آب شور نجف و زیارت حضرت امیر علیه السلام و چنانچه در مرض وفاتش بعضی از مجتهدین عرض كردند: اذن بفرما برای شما قدری از آب فرات بیاوریم میل فرما، سكوت نمود و رفتند قدری از آب فرات در ظرفی و قدری تربت در او حل نمودند و آوردند، چون چشم آن جناب به آب فرات افتاد گریه كرد، آنقدر كه به حال گریه از دنیا رفت این است مقام عشق و محبت به آل محمد علیهم السلام.

«فملأ القربة و حملها علی كتفه الایمن و توجه نحو الخیمة [5] ؛ وقتی كه مشك را پر از آب نمود آن را بر روی دوش راست انداخت و به سوی خیمه ها حركت كرد»:



به دریا پا نهاد و خشك لب بیرون شد از دریا

مروت بین جوانمردی نگر غیرت تماشا كن





[ صفحه 187]




[1] بحارالانوار ج 21 ص 21 و 22.

[2] وسائل الشيعه ج 3 ص 282 و لهوف ص 121. ترجمه: پسر رسول خدا (ص) گرسنه شهيد شد، پسر رسول خدا (ص) تشنه شهيد شد.

[3] معالي السبطين ج 2 ص 89.

[4] كامل الزيارات ص 212.

[5] بحارالانوار ج 45 ص 41.